گرافیتی به سبک ایرانی: آثار قلمدار، هنرمند خیابانی تهران‌

گروه رسانه‌ی عجم از سال 1392 تاکنون مجموعه مقاله‌هایی درباره‌ی هنرهای تجسمی ایرانیان داخل و خارج کشور نوشته و نمایشگاه‌های هنری نیویورک، هنرمندان خیابانی تهران و برنامه‌ی زیباسازی شهرداری مشهد را پوشش داده است. در این نوشتار، یکی از سردبیران ارشد عجم، راستین زرکار، با قلمدار، هنرمند ساکن تهران، به گفتگو نشسته تا درباره‌ی وضع گرافیتی در ایران، ارتباط آن با جنبش‌های جهانی هنر خیابانی، و پیوند آن با میراث هنری ایران بحث کنند. ترجمهٔ سیاوش دودیر.

For the English version of this article, click here

This slideshow requires JavaScript.

در دهه‌ای که گذشت، شهرت هنرمندان خیابانی مستقل ایرانی و گرافیتی با افزایش چشمگیری روبه‌رو شده است. هنرمندان ایرانی با به‌کارگیری سایت‌هایی مانند Fatcap و رسانه‌های اجتماعی همچون فیس بوک، هم به سازمان‌دهی و همکاری پرداخته‌اند و هم فضایی مجازی برای ثبت و نمایش جهانی کارهایشان یافته‌اند. مصرف داخلی این آثار نیز همزمان گسترش یافته است و گالری‌های ایران به تکاپو افتاده‌اند که این زیبایی‌شناسی نوپا را به مخاطبان هنرهای زیبا معرفی کنند (و بفروشند). در بستر این تغییرات، نسل جدیدی از هنرمندان در پی آنند که با رهایی از موج جهانی و کار در زمینه‌ی تاریخ هنر ایران، در این عرصه‌ی روبه‌رشد انقلابی به پا کنند.

آثار قلمدار، هنرمند 20 ساله‌ی ساکن تهران، نمونه‌ای از این جهت‌گیری تازه در هنر خیابانی ایران است. اکثر هنرمندان ایران بسیار تحت تأثیر موضوع‌ها و روش‌های مشهور در بیرون ایران هستند، ولی قلمدار از سبک‌های خوشنویسی و نگارگری ایران الهام می‌گیرد که موضوع اصلی بسیاری از هنرمندان مدرن‌گرای قرن بیست ایران بوده است. وی در چندین گفت‌وگو با گروه رسانه‌ی عجم به بحث پیرامون اثرگذاری هنر تجسمی و ادبیات ایران بر آثار او و ‌الگوهای غالب بر هنر خیابانی ایران پرداخته است.

در دهه‌ی 2000 (1380-1390) کالایی شدن و به نمایشگاه رفتن هنر خیابانی در سرتاسر جهان باعث محبوبیت بیشتر آن شد، و به همین ترتیب گرافیتی ایران نیز دچار تحول شد. هنرمندانی همچون A1one و Icy & Sot در اواخر این دهه مورد تشویق قرار گرفتند و گالری‌های پرشماری آغاز به نمایش آثار آن‌ها در ایران کردند. A1one یکی از نخستین هنرمندان خیابانی بود که دست به تجربه با خط فارسی-عربی زد؛ ولی باقی هنرمندان معاصر به ندرت به کار با خوشنویسی و هنر فیگوراتیو ایران علاقه‌ای نشان می‌دادند. به جای آن، در بیشتر گرافیتی‌های ایران از مایه‌های جهانی استفاده می‌شود، که از اسپری‌کاری‌های حروف لاتین در نیویورک دهه‌ی 1980 سرچشمه می‌گیرد و فیگورهای درون استنسیل‌ها طوری ساخته می‌شود که کپی کردن آن‌ها ساده باشد.

با گسترش فرهنگ گرافیتی، باز هم شمار هنرمندان خیابانی اندک ماند؛ چرا که شرایط سیاسی و حقوقی چندان مساعد نبود. چنان که قلمدار می‌گوید: «وقتی توی نیویورک کسی رو موقع گرافیتی زدن می‌گیرن، پلیس بازداشت یا جریمه‌ش می‌کنه. ولی این جا، جرم ما روشن نیست. مسئولان نمی‌دونستن اتهام‌مون چیه. امکان داشت متهم به شورش علیه نظام یا اخلال در نظم عمومی بشی؛ هر چی که اونا [مسئولان] دلشون می‌خواست، همون بود».

This slideshow requires JavaScript.

قلمدار کار گرافیتی را از 15 سالگی آغاز کرد و با هنرمندان ایرانی و آثارشان آشنا شد. از سال 1390 تا 1393 عضو گروه اِلف (Elf Crew) بود، که یکی از نخستین گروه‌های گرافیتی‌کار در ایران بودند. سبک خاص قلمدار در آثار این گروه دیده شد و خوشنویسی فارسی او با تصویرسازی‌های Blind و Ali Fj-one همراه شد. این گروه در سال 1392 به کار در یک کانال آب در تهران پرداختند و نزدیک به دویست متر دیوار را نقاشی کردند.

برخی هنرمندان به طور پنهانی گرافیتی کار می‌کنند، ولی قلمدار می‌گوید که او و هم‌گروهی‌های سابقش اغلب از ساکنان محل برای تمرینشان اجازه می‌گرفتند. قلمدار می‌گوید: «گاهی از اهالی محل می‌پرسیم که اجازه می‌دین ما این جا نقاشی کنیم؟ کارت شناسایی‌ام رو نشون میدم و میگم که دانشجوی هنرم. یادم میاد گاهی می‌اومدن بیرون ببینن چی می‌کشیم ولی بعد از یه مدتی دیگه شکی به کارمون نداشتن و بی‌خیالمون می‌شدن».

هنوز هم خطراتی برای هنرمندان گرافیتی‌کار وجود دارد، ولی تغییر رویکرد جامعه به هنر شهری باعث آگاهی بیشتر نسبت به هنرمندان خیابانی مستقل شده است. در پنج سال آخر دهه‌ی 1390، چندین شهرداری در ایران برنامه‌های زیباسازی اجرا کردند تا فضای شهرهایشان را با پروژه‌های هنری عظیم نشاط بخشند. قلمدار با پیام‌های اخلاقی این برنامه‌ها موافق نیست و اصرار دارد که فرهنگ گرافیتی ایران دهه‌های پیش از این نیز زنده و سلامت بود. اما به نظرش، با این که هنوز هم گرافیتی را پاک می‌کنند، آن برنامه‌ها تا اندازه‌ای فضا را برای هنرمندان خیابانی باز کرده است. قلمدار می‌گوید: «یه جورایی، [برنامه‌های زیباسازی] وضع ما رو بهتر کرده. مثلاً اگه چند سال پیش با اسپری می‌رفتم سمت یه دیوار، مردم عادی نگاهشون منفی بود. ولی الان دیگه مردم از دیدن یه هنرمندی که کار می‌کنه تعجب نمی‌کنن».

کارهای قلمدار در قلمرو هنر خیابانی ایران یکتاست، زیرا به بحث‌های هنری قرن بیست میلادی در ایران اشاره و همزمان گرافیتی را به عنوان فرم ارائه حفظ می‌کند. کار کردن با محصولات فرهنگی ایران را بسیار سودمند می‌داند و امیدوار است که دیگران نیز به همین راه گام بگذارند: «در عصر مدرن، می‌تونیم عناصر خودمون، فرهنگ تصویری و ادبیات خودمون رو برای الهام گرفتن استفاده کنیم. توی صد سال گذشته محفل‌های هنری زیادی داشتیم که فرم‌های سنتی رو تجربه می‌کردن. ما هم می‌تونیم همین کار رو [با گرافیتی] بکنیم. ولی بیشتر ترجیح میدن تقلید کنن».

This slideshow requires JavaScript.

بهره‌گیری از «سنت» در آثار قرن بیستم نقطه‌ی عطفی در تاریخ هنر ایران بوده است. با نفوذ اقتصادی و فرهنگی هر چه بیشتر قدرت‌های استعماری در قرن نوزدهم، هنرمندان آغاز به تجربه کردن فن‌ها و رسانه‌های گوناگون اروپا و کشورهای دیگر کردند؛ ولی شکل‌های هنری دیگری همچون خوشنویسی و نگارگری، که در گذر سده‌ها دادوستد میان ایران و همسایگانش شکل گرفته بود، در این فضای تغییرات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زنده ماند (و حتی دوباره بیدار شد). با بنیان‌گذاری مدرسه‌ی صنایع قدیمه در سال 1308، حکومت پهلوی روی گروه تازه‌ای از نگارگران سرمایه‌گذاری کرد و به آموزش ایشان پرداخت. این هنرمندان، که از سبک و الگوهای صنعت‌کاران تیموری و صفوی تقلید می‌کردند، روی چند نسل از هنرمندان دهه‌های 1360 و 1370 اثر گذاشتند که به نگارگران مشهور شدند و محمود فرشچیان و محمد باقر آقامیری از جمله‌ی آن‌ها بودند.

آثار همین هنرمندان بود که دو سال پیش قلمدار را وادار به تجربه‌ی نقاشی مینیاتور کرد. ولی قلمدار برعکسِ روش تقلیدی نگارگران، تلاش کرد تا آن فرم هنر را به قلمرو هنر پاپ بیاورد. پیکر انسان را کارتونی ساخت و از زمینه‌ی ادبی و بصری سنتی بیرون کشید. تجربه‌های نخست قلمدار در این سبک به صورت دیجیتال بود، چرا که به گفته‌ی او مهارت لازم برای نقاشی بدون ابزار را نداشت. با به‌کارگیری سابقه‌ی هنری خود توانست با چند استاد دانشگاه تماس برقرار کند و به پژوهش جنبه‌های گوناگون نگارگری بپردازد. پس از چند ماه، قلمدار آثار نگارگری خود را بر دیوارهای تهران و کرج خلق کرد و سپس به سوی خوشنویسی رفت.

This slideshow requires JavaScript.

برای آزمودن خوشنویسی، قلمدار به جنبش سقاخانه در دهه‌های 1340 و 1350 نگاه کرد، که خوشنویسی، اشیای بومی و نمادهای شیعه را موضوع کار خود قرار داده بودند. این هنرمندان، برعکس خوشنویسان حرفه‌ای، قواعد سفت و سخت و آیین‌های آمادگی برای خوشنویسی را کنار گذاشتند و به جای آن انتزاعی کار کردند. هنرمندان جنبش سقاخانه بی‌واسطه بر قلمدار اثر گذاشتند تا مایه‌های تصویری غالب بر هنر خیابانی ایران را به چالش بکشد و زیبایی‌شناسی خاص بازارهای ایران را به‌وجود بیاورد.

«هفت هشت ماه پیش، به نمایشگاهی از کارهای هنرمندان سقاخانه توی موزه‌ی هنرهای معاصر رفتم. اون جا، کارهای منصوره حسینی (خدا بیامرز) و کسایی مثل تناولی و زنده‌رودی رو دیدم. وقتی دنبال دیدگاه تازه‌ی هنری بودم، بیشتر جذب فرامرز پیل‌آرام شدم. به بداهه‌نوازی تار داریوش دولت‌شاهی توی آلبوم چشم سوم هم گوش می‌دادم که بهم انرژی می‌داد که این نوع کار رو ادامه بدم.

روی ده تا دیوار، فقط برای تمرین، کار کردم. حس کردم که شروع خیلی خوبیه، و هیچ کس دیگه‌ای اون موقع این نوع کار رو توی هنر خیابونی نکرده. هر روز توی دفترام خوشنویسی فارسی و عربی کار می‌کنم. هیچ کلاسی نرفتم و هیچ معلمی نداشتم. فقط چند تا کتاب برداشتم و خودم شروع کردم به نوشتن. توی دفتر کار می‌کنم، ولی کم پیش میاد از روی الگویی کار کنم که قبلش کشیده باشم. بعضی فرم‌ها درونی شده، ولی هر بار سعی می‌کنم یه چیز جدید از خودم بسازم».

This slideshow requires JavaScript.

با این که قلمدار بی‌شک از سنت خوشنویسی تأثیر گرفته است، کار او با زیبایی‌شناسی گرافیتی «سبک وحشی» نیز شباهت دارد و معجونی از دو فرهنگ نوشتن است. آثار متنی قلمدار، مانند آثار حرفی هنرمندان سقاخانه، بر شکل تصویری خط فارسی-عربی تأکید بیشتری دارد تا مفهوم ادبی آن، که در سنت خوشنویسی پیشینیان رایج بود.

او به تازگی جدیدترین آثار خوشنویسی خود را در یک کارگاه زیرزمینی در مرکز تهران به نمایش گذاشته است. این کارگاه در یک خانه‌ی قدیمی قرار دارد که پیشتر در فهرست میراث فرهنگی بود، ولی به خاطر مساحت کوچکش از فهرست شهرداری حذف شد. مالک خانه قصد تخریب آن را دارد، ولی پیش از آن خانه را در اختیار گروهی از هنرمندان خیابانی تهران گذاشته است تا آثار خود را به نمایش بگذارند. در بهار گذشته، گروهی از هنرمندان خیابانی برجسته با نام Black Hand، در این فضا نمایشگاه برگزار کردند، که نشانگر باز شدن فضاهای گوناگون (درون و بیرون خیابان) برای نمایش آثار گرافیتی‌کارهای ایران است.

به نظر قلمدار، نمایشگاه‌هایی مانند نمایشگاه بلک هند و «گالری‌سازی» هنر خیابانی در کل باعث تغییر پیام یا فرم گرافیتی نمی‌شود. قلمدار می‌گوید:«از نظر ارائه‌ی کارمون توی گالری، به نظر من که ایرادی نداره. الان بحثِ این شده که کار ما باید توی خیابون باشه که بشه بهش گفت گرافیتی. به نظر من، هنر خیابونی یه بسته است که شامل رشته‌های مختلفی مثل طراحی صنعتی، دکوراسیون و مُد میشه. دیگه محدودیتی نداره. ماهیت گرافیتی داره عوض میشه، ولی هسته‌ی اصلیش هم (که نوشتن روی دیوار باشه) نباید از بین بره».

This slideshow requires JavaScript.

قلمدار و همکارانش در فضای اجتماعی-فرهنگی‌ی کار می‌کنند که بسیاری از عموم مردم با فرهنگ گرافیتی آشنایند و فعالانه از آن پشتیبانی می‌کنند. مقامات شهرداری‌های ایران (مانند شهرداری‌های سرتاسر دنیا) به پاک کردن هنر خیابانی مستقل ادامه می‌دهند، ولی هر چه بیشتر عرصه‌های ویژه‌ای برای ارائه‌ی گرافیتی ایران به مخاطبان جدید پیدا می‌شود.

سبک نوآروانه‌ی این هنرمند جوان نشانگر نسل جدیدی از هنرمندان خیابانیِ ایران است که شیوه‌های هنری ایران را در کار خود تجربه می‌کنند. در حالی که بیشتر هنرمندان خیابانیِ امروز ایران شکل و شمایل فرمی و ارائه‌ای هنر خیابانی جهانی را بازسازی می‌کنند، قلمدار با فرهنگ بصری بومی خود دست و پنجه نرم می‌کند تا آثاری خلق کند که به تاریخ هنر ایران وصل باشد. افزون بر این، از بازتولید دوگانه‌ی «سنت/مدرنیته» دوری می‌کند. وی دیدگاه‌های گوناگون مدرن و پسامدرن به موضوع‌های ایرانی را بررسی می‌کند تا جان تازه‌ای به جنبش هنر خیابانی ایران ببخشد.

به باور قلمدار، رهایی از سبک‌های باسابقه‌ی جهانی و درگیر شدن با هنر ایران به نشاط دوباره‌ی (اگر نگوییم «خلق») یک عرصه‌ی گرافیتی ایرانی کمک می‌کند. «به نظرم، هنوز یه جنبش هنر خیابونی اصیل ایرانی نداریم؛ الان بیشترمون فقط از تولیدات آمریکا و اروپا کپی می‌کنیم. یه گرافیتی نساختیم که بتونیم بگیم مال خودمونه؛ فقط چند نفر رو می‌تونم بگم که واقعاً دارن تلاش می‌کنن هنر خیابونی اصل بسازن. فکر نمی‌کنم ایده‌های ما به این زودی‌ها توی ایران رواج پیدا کنه، ولی امیدوارم که آینده یه جور دیگه باشه».

.

2 comments

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

*
*